دوره 1، شماره 2 - ( 12-1400 )                   جلد 1 شماره 2 صفحات 44-23 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Basirpour B. Toxoplasmosis: biology, immunology and diagnosis. Zoonosis 2022; 1 (2) :23-44
URL: http://zoonosis.ir/article-1-21-fa.html
بصیرپور بهاره. توکسوپلاسموزیس: بیولوژی، ایمنولوژی و تشخیص. مجله بيماری های قابل انتقال بين انسان و حيوان. 1400; 1 (2) :23-44

URL: http://zoonosis.ir/article-1-21-fa.html


گروه قارچ و انگل شناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران ، baharebasirpour@gmail.com
واژه‌های کلیدی: توکسوپلاسموزیس، تشخیص، مرفولوژی
متن کامل [PDF 636 kb]   (707 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1477 مشاهده)
متن کامل:   (2319 مشاهده)
مقدمه
توکسوپلاسما گوندی(Toxoplasma gondii ) تک­یاخته­ای است که بیشتر حیوانات خونگرم، از جمله انسان را آلوده می‌کند و باعث بیماری توکسوپلاسموزیس می‌شود (1). عفونت به طور عمده از طریق مصرف غذا یا آب آلوده به مدفوع گربه حاوی اووسیست یا خوردن گوشت خام یا گوشتی که خوب پخته نشده­است و حاوی کیست­های بافتی می­باشد، منتقل می­شود (2). عفونت اولیه معمولاً فاقد علائم اختصاصی است، اما در بعضی از بیماران، لنفادنوپاتی گردنی و یا مشکلات چشمی ممکن است مشاهده بشود (3). از طرفی انتقال عفونت از مادر به جنین در دوران بارداری ممکن است آسیب­های غیرقابل جبرانی به جنین وارد کند (4). این بیماری همچنین در افراد مبتلا به نقص ایمنی خطرناک و می­تواند کشنده باشد(5). در بیماری توکسوپلاسموزیس، تشخیص به­موقع، دقیق و اختصاصی نوع و مرحله عفونت و به دنبال آن، انتخاب روش درمانی صحیح نیازمند درک صحیحی از بیولوژی انگل و مکانیسمهای میزبان در مواجه با این تک­یاخته می­باشد(6). از این­رو، در مطالعه حاضر، بیولوژی انگل و ارتباط آن با میزبان بررسی شده­است و سپس به روش­های مختلف تشخیص این انگل پرداخته شده­است.
مواد و روش­ها
داده­های مطالعه مروری حاضر با استفاده مقالات نمایه شده در پایگاه­های علمی PubMed، SID، Google scholar و Scopus  به­دست آمده­اند. برای جمع آوری داده­ها از کلیدواژه­های "توکسوپلاسما" ، "توکسوپلاسموزیس"، "ایمنولوژی"، "تشخیص"، "انتقال" و "درمان" استفاده شد و در پایان 56 مقاله بررسی و در مطالعه حاضر از آن­ها استفاده شد.
نتـایج
با بررسی مقالات به­دست آمده و با توجه به آمار ابتلا و مرگ و میر ناشی از این بیماری وهمچنین عوارض و صدمات غیرقابل جبران ناشی از این انگل، بیماری توکسوپلاسموزیس یکی از مهم­ترین بیماری­های زئونوز می­باشد و در سرتاسر دنیا افراد زیادی در معرض ابتلا به این بیماری می­باشند. با توجه به مکانیسم­های فرار انگل از سیستم ایمنی بدن انسان هم­چنان یافتن روش­های مناسب برای درمان و پیشگیری از این بیماری با مشکلاتی مواجه می­باشد. از طرف دیگر با وجود پیشرفت­های روزافزون در زمینه تشخیص این بیماری و همچنین پژوهش­های فراوان صورت گرفته، تشخیص به­موقع وهمچنین با اختصاصیت و حساسیت بالا به ویژه در افراد مبتلا به بیماری­های نقص ایمنی و مادران باردار، همچنان یکی از چالش­های مهم در مدیریت بیماری توکسوپلاسموزیس می­باشد که نیازمند تقویت فعالیت­های پژوهشی به منظور دست­یابی به راهکارهای موثرتر می­باشد.
بحث
توکسوپلاسموزیس یکی از بیماری­های شایع ناشی از انگل­های تک یاخته­ای می­باشد که در صورت عدم تشخیص و آغاز درمان صحیح و به موقع، می­تواند برای بیماران مبتلا به بیماری­های نقص ایمنی و زنان باردار و جنین آن­ها مشکلات و صدمات جبران ناپذیری بوجود بیاورد. در زمینه تشخیص توکسوپلاسموزیس، در آزمایشگاه­های تشخیص طبی مختلف بسته به امکانات، هزینه­ها، مرحله بیماری و فرد بیمار از آزمایشات مختلفی استفاده می‌شود و تست­های تشخیصی توکسوپلاسموزیس بسته به هدف از انجام مطالعه متفاوت می­باشد به نظر می‌رسد آزمایشات سرولوژیک بر روی آنتی­ژن و یا آنتی­بادی­های اختصاصی انگل روش­های مناسبی برای تشخیص هستند اما به دلیل وجود موارد مثبت و منفی کاذب‌، عدم تشخیص زمان دقیق وقوع عفونت و عدم تمایز دقیق بین موارد حاد و مزمن، نتایج حاصل از آن­ها را با محدودیت‌هایی رو به رو ساخته است. علاوه بر این یکی از کاربردهای مهم تست­های سرولوژیک، انجام مطالعات اپیدمیولوژیک می­باشد. تست­های مولکولی مانند PCR، اگرچه هزینه بیشتری می­برند و انجام آن­ها نیازمند نیروهای متخصص و دستگاه­های مخصوص می باشد اما به نظر می‌رسد از اختصاصیت و حساسیت بالایی برای تشخیص بیماری برخوردار می‌باشند. بیماری توکسوپلاسموزیس هم سیستم ایمنی ایمنی ذاتی و هم سیستم ایمنی اکتسابی میزبان را درگیر می‌کند، از این رو مطالعه تعامل انگل با سیستم ایمنی میزبان، بیولوژی انگل T. gondii و روش‌های بیماری‌زایی آن برای یافتن روش‌های درمانی موثر و کارآمد ضروری به نظر می‌رسد.
این مطالعه، با بررسی ویژگی­های بیولوژیک این انگل، روش­های مقابله سیستم ایمنی بدن انسان با آن و همچنین بررسی روش­های تشخیصی حاضر، با هدف شناخت بیشتر بیماری توکسوپلاسموزیس انجام شده­است و با توجه به یافته­های حاصل از این مطالعه و درک صحیح مکانیسم­های سیستم ایمنی در مقابل این بیماری در مطالعات آینده می­توان به روش­های تشخیصی سریع­تر و حساس­تر این بیماری دست­یافت تا درمان صحیح سریع­تر آغاز شده و از وارد آمدن آسیب­های غیرقابل جبران به بیماران جلوگیری به عمل آید.
تاریخچه  بیماری
 T. gondiiاولین بار در سال 1908 توسط نیکول و مانساکس در جوندگان شمال آفریقا همراه با کتنوداکتیلوس گوندی (Ctenodactylus gondii) توسط Splendore در خرگوش‌ها در برزیل توصیف شد (7). از آن زمان  این انگل به عنوان یکی از رایج‌ترین بیماری های انگلی در حیوانات خونگرم متعددی از جمله انسان شناخته شده است. اهمیت بالینی توکسوپلاسموزیس برای اولین بار در دهه 1920 در کودکانی که به طور مادرزادی مبتلا به هیدروسفالی، رتینوکرووئیدیت و آنسفالیت بودند، نشان داده­شد (8).
 در دهه 1980، T. gondii به دلیل فعال شدن مجدد عفونت‌های نهفته در افرادی که مبتلا به بیماری های سرکوب­کننده سیستم ایمنی مانند  HIV(Human Immunodeficiency Virus) بودند، این بیماری به عنوان یک عفونت فرصت طلب مهم در مبتلایان به ایدز شناخته­شد. این  انگل همچنین به عنوان یک عامل ایجاد کننده­ی آنسفالیت شدید و کشنده نیز شناخته می­شود (8)
رده بندی
T. gondii متعلق به سلسه Apicomplexa، کلاس Sporozoasida، زیر کلاس Coccidiasina، راسته Eimeriorina و خانواده Toxoplasmatidae می­باشد (9).
کلمهی توکسوپلاسما (toxon = arc = کمان، plasma = form = فرم) از شکل هلالی مرحله تاکی­زوئیت در چرخه زندگی انگل حاصل برگرفته شده­است (10).
مرفولوژی انگل
در چرخه زندگی T. Gondii سه فرم اصلی وجود دارد: تاکی زوئیت ها (به صورت مجتمع)، برادی­زوئیت­ها (در کیست­های نسجی) و اسپوروزوئیت­ها (در اووسیست­ها).
تاکی زوئیت­ها غالباً هلالی شکل هستند(11)( شکل1) و از نظر اندازه تقریباً به اندازه­ی یک گلبول قرمز هستند(2 × 6 میکرومتر) . انتهای قدامی تاکی­زوئیت نوک تیز و انتهای خلفی آن گرد است (9). این تک­یاخته دارای یک پوشش خارجی به نام پلیکل و اندامک­های مختلفی از جمله میکروتوبول­های ساب پلیکولار، میتوکندری، شبکه آندوپلاسمی صاف و خشن، دستگاه گلژی، آپیکوپلاست، ریبوزوم‌ها، میکروپور و یک هسته کاملاً مشخص می­باشد. هسته معمولاً به سمت انتهای خلفی یا در ناحیه مرکزی سلول قرار دارد (9).
تاکی­زوئیت به ­وسیله آنزیم­های موجود در اندامک راپتری که در کمپلکلس رأسی انگل قرار دارد به غشای سلول میزبان وارد می­شود و می‌تواند حین ورود تغیرشکل بدهد. پس از ورود به سلول میزبان، تاکی­زوئیت به شکل تخم مرغی درآمده و توسط یک واکوئل پارازیتوفوروس محاصره می­شود (9). پنهان شدن در واکوئل پارازیتوفوروس باعث می­شود که انگل از سیستم ایمنی میزبان در امان بماند. تاکی زوئیت ها داخل سلول میزبان شروع به تکثیر غیر جنسی می‌کنند و آنقدر تقسیم می‌شوند تا فضای داخل سلول میزبان کاملا اشغال بشود (3).
T. gondii دارای چهار نوع کیست می­باشد. مرفولوژی انواع کیست‌ها به صورت زیر است:
(الف) اووسیست: در مخاط روده گربه و سایر گربه­سانان شکل می‌گیرد و یک الی سه روز  پس از اینکه همراه با مدفوع دفع شدند، اسپوروله می­شوند و هر کدام دو اسپوروسیست درون خود تشکیل می‌دهند، هر اسپوروسیست حاوی چهار اسپوروزوئیت است. ابعاد اسپروزوئیت 8-6  ×2 میکرومتر می­باشد. این کیست بسیار مقاوم است و یک کیست واقعی می‌باشد (7).
(ب)کیست کاذب:  اووسیست توسط یک میزبان حساس بلعیده می‌شود، اسپوروزوئیت­ها آزاد می‌شوند و از طریق خون و لنف به سایر بافت‌ها منتقل می­شوند. در این مرحله انواع سلول­های میزبان ممکن است مورد تهاجم انگل قرار بگیرند. در این سلول­ها، انگل با اندودیوژنی (نوع خاصی از تکثیر دوتایی یا جوانه زن داخلی که در آن دو سلول دختر در سلول مادر بوجود می‌آید) تکثیر می­یابند (7). شکلی از کیست که در این مرحله ایجاد می‌شود کیست کاذب نامیده می‌شود و به انگل­های درون آن، تاکی­زوئیت ( zoites "سریع")  گفته می­شود. آن­ها همچنین اشکال تکثیرشونده اندوزوئیت نیز نامیده می­شوند. تاکی­زوئیت­ها ­در سلول­های هسته­دار میزبان مانند لکوسیت­های اگزودای صفاقی و همچنین در سایر اندام­های بدن مانند کبد و ریه ها نیز ممکن است یافت شوند. این اشکال در مرحله حاد توکسوپلاسموزیس مشاهده می­شوند. در شکل شماره1، اندامک­های مختلف تاکی­زوئیت نام­گذاری شده­است(11, 12).
(ج)کیست نسجی: تاکی­زوزئیت ها وارد سایر سلول­ها می‌شوند و سلول میزبان را تحریک می‌کنند تا دیواره­ای در اطراف آن­ها تشکیل شود. به این حالت به طور کلی یک کیست گفته می­شود و در واقع یک کیست کاذب است که در آن تعداد زیادی برادی­زوئیت ("zoites کند") وجود دارد. ابعاد برادی زوئیت ها تقریبا 5/1 × 7 میکرومتر است و از نظر اندازه تفاوت کمی با تاکی­زوئیتها دارند. به آن­ها سیستی­زوئیت هم گفته می­شود. این مرحله معمولاً در مغز یافت می­شود، اما در بافت­های دیگر مانند عضلات هم وجود دارنند. این مرحله یک مرحله مزمن است و ممکن است در تمام طول زندگی میزبان وجود داشته باشد.کیست­های حاوی برادی­زوئیت­ها بیشتر در اندام­هایی مانند مغز، کبد و کلیه تشکیل می­شوند (7).
 هسته در برادی­زوئیت­ها نزدیک به انتهای خلفی می­باشد در حالیکه در تاکی­زوئیت، هسته بیشتر متمایل به مرکز انگل می­­باشد. از طرفی، تاکی­زوئیت­ها نسبت به برادی­زوئیت­ها کشیده­تر هستند و توسط اندویدوژنی تکثیرمی­یابند (12). مروزوئیت­ها و برادی­زوئیت­ها نسبت به تاکی­زوئیت­ها به تریپسین و پپسین مقاوم­تر هستند و ممکن است سال­ها در بافت زنده باقی بمانند. از طرف دیگر مطالعات مرفولوژیک نشان داده­اند که تعداد میکرونم­ها در اسپروزوئیت­ها زیاد، در برادی­زوئیت­ها کم و تاکی­زوئیت­ها متوسط می­باشد. علاوه بر این، اجسام چربی در اسپروزوئیت­ها فراوان­تر هستند. گرانول­های آمیلوپکتین که ساختارهایی کروی حاوی  پلی­ساکاریدها می­باشند،  به ندرت در تاکی­زوئیت­ها مشاهده می­شوند و در برادی­زوئیت­ها واسپروزوئیت­ها فراوان­تر هستند (13).
شکل1. شکل تاکی­زوئیت توکسوپلاسماگوندی.
سویه های مختلف انگل
مطالعات نشان داده­اند که تفاوت­های مشخصی بین سویههای مختلف T. Gondii وجود دارد. یکی از این تفاوتها بر اساس بیماری­زایی سویه­های مختلف در موش می­باشد و بر این اساس سویهها به دو دسته­ی سویه­های بیماری­زا و غیر بیماری­زا طبقه بندی می­شوند (14). تفاوت­ در سویه­های جدا شده، توسط تست­های ایمنی شناسی آگلوتیناسیون، وسترن بلات و همچنین تجزیه و تحلیل ایزوآنزیم ها مشخص شده­اند. تحقیقات مختلف نشان داده­اند که در سویه­های بیماری­زا عوامل ویرولانس مانند عوامل تقویت کننده نفوذ و یک آنتی ژن غشایی به نام 23 KD وجود دارند؛ همچنین یک آنتی ژن 27 کیلودالتونی فقط در سویه های غیر بیماری­زا شناسایی شده است (15).
در مطالعه­ای با استفاده از نشانگرهای مولکولی ژنتیکی (RFLP)، سویه­های T. gondii را در میزبان­های متفاوت و از پنج کشور مختلف جدا و بررسی کردند و مشاهده کردند که سویه­های بیماری­زا، الگوهای RFLP تمایز ناپذیرindistinguishable) ) دارند در حالی­که سویه­های غیر بیماری­زای انگل، الگوهای قابل تمایز(heterogeneous) RFLP را نشان می‌دهند (15).
به تازگی آنالیز توالی سویه­های بیماری­زا و غیر بیماری­زا ، نشان داده­است که ژن­های کد کننده پروتئین شوک حرارتی -70 در هر دو سویه به جز در هفت واحد تکراری (GGMPGGM) در انتهای3 پریم ژن، در سطح اسیدهای آمینه، یکسان هستند (16). بنابراین، تمام سویههای غیر بیماری­زا دارای پنج نسخه از این واحد تکراری و تمام سویه­های بیماری­زای آزمایش شده تنها دارای چهار نسخه هستند (16). همه این اطلاعات نشان دهنده­ی این هستند که در طبیعت بیش از یک سویه T. gondii با تفاوت در بیماری­زایی آن­ها وجود دارند (15).
چرخه زندگی
در چرخه زندگی T. gondii سه مرحله اساسی وجود دارد: تقسیم سریع تاکی­زوئیت­های مهاجم، تقسیم آهسته برادی­زوئیت­ها در کیست­های بافتی و مرحله محیطی که اسپوروزوئیت­ها داخل اووسیست تشکیل می‌شوند. تاکی­زوئیت­ها فرم تکثیر شونده هستند. آن‌ها قادرند در واکوئل پارازیتوفوروس تکثیر شوند و تقریبا به تمامی انواع سلول­های مهره­داران حمله کنند (17). تاکی­زوئیت­ها مسئول بروز علائم بالینی و مرحله حاد بیماری و همچنین مسئول ایجاد پاسخ ایمنی میزبان و هدف داروها هستند. فرم کیست انگل در برابر سیستم ایمنی و داروها مقاوم می­باشد (18).
اووسیست فرم مقاوم انگل در برابر عوامل محیطی می­باشد که در مدفوع گربه آلوده یافت می‌شود، با بلعیدن اووسیست­ها، اسپروزوئیت­ها به انسان و یا گربه منتقل می‌شوند. برادی­زوئیت­ها در درجه اول در کیست نسجی، ماهیچه‌ها و مغز میزبان واسط قرار دارند و هنگامی که این کیست ها خورده می‌شوند، برادی­زوئیت­ها به میزبان انتقال می­یابند (19). برادی­زوئیت­های آزاد شده به سلول­های اپتلیال روده کوچک گربه و لایه­ی­ لامینا پروپریا حمله می‌کنند و تکثیر می­شوند و  انگل به فرم تاکی­زوئیت تبدیل می­شود. چند ساعت بعد از آلوده شدن گربه، انگل می­تواند به بافت­های خارج از روده هم حمله بکند. انگل هم در روده و هم در اندام­های دیگر می­تواند حداقل تا چندین ماه و حتی در تمام طول زندگی میزبان در بدن باقی بماند (9).
در مرحله­ی تکثیر انگل داخل سلول­های اپتلیال روده، اشکال خاصی  از T. gondii به نام شیزونت بوجود می‌آید که می­توانند ویژگی­های مرفولوژیک متفاوتی داشته باشند. در شیزونت­ها، تقسیم هسته صورت می‌گیرد و سلول­های دختر که به آن­ها مروزوئیت گفته می­شود، ایجاد می­شوند. مروزوئیت­ها تقسیم جنسی گامتوگونی انجام می­دهند وگامتوسیت­ها را ایجاد می‌کنند. میکروگامونت( گامونت نر) دو تاژک دارد و به سمت ماکروگامونت (گامونت ماده) حرکت می‌کند و لقاح انجام می­شود که درنهایت زیگوت شکل می­گیرد. درادامه، اطراف زیگوت دیواره اووسیست تشکیل می‌شود. اووسیست‌ها سلول­های اپتلیال روده را پاره می‌کنند و وارد فضای لومن روده می­شوند. اووسیست­ها تنها در میزبان گربه و فقط در اعضای خانواده فلیده تشکیل می‌شوند.
گربه‌ها میزبانان قطعی هستند که شیزوگونی (تکثیر غیر جنسی) و گامتوگونی (تولید مثل جنسی) در سلول‌های اپیتلیال روده کوچک آن­ها اتفاق می­افتد و منجر به تولید اووسیست‌ها می­شود. اووسیست­ها به صورت بدون اسپور با مدفوع دفع می‌شوند ودر محیط، اووسیست‌ها اسپروله می­شوند. عفونت در گربه می‌تواند به علت خوردن برادی­زوئیت ها، تاکی­زوئیت­ها یا اووسیست­ها رخ دهد. درگربه، زمان دفع اووسیست­ها پس از آلوده شدن، با توجه به مرحله­ای از چرخه که وارد بدن گربه می­شود متفاوت است. کوتاه‌ترین زمان دفع اووسیست، پس از خوردن کیست‌های بافتی (3-10 روز) می­باشد و و طولانی‌ترین زمان، مربوط به آلوده­شدن با اووسیت (بیش از 18 روز) می‌باشد. اووسیست­ها که در مخاط روده گربه و سایر اعضای خانواده فلیده ایجاد می‌شوند یک الی سه روز پس اینکه در مدفوع دفع شدند اسپوروله شده وهر کدام دو اسپوروسیست درون خود تشکیل می‌دهند ، هر اسپوروسیست حاوی  چهار اسپوروزوئیت است. تاکی­زوئیت­ها در عفونت حاد وجود دارندتاکی­زوئیت­ها هر شش تا هشت ساعت یکبار با فرآیندی به نام اندودوژنی تکثیر می‌شوند (19).
میزبانان: گربه‌ها و سایر اعضاء خانواده Felidae به عنوان میزبانان نهایی و دفع کننده­ی اووسیست­ها، مرحله مقاوم این چرخه، هستند و عفونت از راه دهانی- مدفوعی و خوراکی به بدن انسان منتقل می­شود. طیف گسترده­ای از حیوانات خونگرم، از جمله انسان‌ها می‌توانند به عنوان میزبان واسط عمل کنند و کیست‌های بافتی (حاوی براد­ی­زوئیت­ها) در بدن آن­ها ایجاد می­شود (8).
راه های انتقال: T. gondiiعمدتاً از طریق اووسیست­هایی که همراه با مدفوع میزبان اصلی یعنی گربه آلوده دفع می­شوند، منتقل می‌شود (20). به طور کلی، انسان به­وسیله مصرف گوشت خام و یا به اندازه کافی پخته نشده آلوده به کیست­های T. gondii، فرآورده های غذایی (سبزیجات و میوه ها) و یا آب آلوده به اووسیست­ها به این عفونت مبتلا می شود (8). انتقال عمودی انگل از طریق جفت از مادر آلوده نیز رخ می­دهد و زندگی جنین و مادران آلوده را در معرض خطر قرار می­دهد (20). سایر راههای انتقال عبارتند از: انتقال توسط پیوند عضو و انتقال از طریق انتقال خون (21).
اپیدمیولوژی: توکسوپلاسموزیس از جمله بیماری­های شایع در نواحی گرمسیری می­باشد و بررسی­های اپیدمیولوژیکی حاکی از آن هستند که بیش از یک سوم جمعیت جهان به  T. gondiiآلوده می­باشند (22). این بیماری یکی از گسترده­ترین انگل­های تک­یاخته­ای می­باشد و تقریباً توکسوپلاسموزیس چشمی30 درصد از جمعیت جهانی را درگیر کرده­است (23). با این حال، کشورهای توسعه نیافته در مقایسه با کشورهای توسعه یافته دارای آمار بالاتری از توکسوپلاسموزیس هستند. این بیماری در مناطقی از آمریکای لاتین، بخش‌هایی از اروپای شرقی / مرکزی، خاورمیانه، و بخش‌هایی از جنوب شرقی آسیا شایع­تر می­باشد. این الگوی پراکندگی ناشی از تماس زیاد با گربه‌ها، آب و هوا و تنوع فرهنگی و قومی در این مناطق می­باشد. برای انتقال انگل، تماس مستقیم با گربه‌ها الزامی نیست زیرا اووسیست­ها می‌توانند مدت طولانی در محیط باقی بمانند. ممکن است در مناطق گرم و مرطوب دفع مدفوع و متعاقب آن دفع اووسیست از گربه­ها بیشتر باشد که این موضوع می­تواند توجیهی برای بالاتر بودن آمار بیماری در مناطق گرمسیری باشد (3). شیوع سرمی T. gondii در گربه‌ها 30 تا 40 درصد است که در شرایط متفاوت آب و هوایی، مختلف می­باشد؛ کمترین میزان شیوع این انگل در میان گربه­ها در مناطق خشک جنوب غربی کره­زمین و بالاترین آن در مناطق مرطوب مشاهده می­شود. عادات و الگوهای طبخ غذا، یکی دیگر از فاکتورهای مهم در میزان شیوع این بیماری می­باشد؛ مانند مصرف گوشتی که به خوبی پخته نشده باشد و یا تحت رژیم غذایی خاصی خورده بشود (15).
بیماری زایی
به دنبال بلع کیست بافتی و یا اووسیست، در اثر آنزیم­های گوارشی، دیواره خارجی کیست­ها و یا اووسیست­ها از بین رفته و برادی­زوئیت­ها و اسپوروزوئیت­ها در لومن روده آزاد می‌شوند. آن‌ها به‌سرعت به سلول‌های اپیتلیال  اطراف حمله کرده و در آنجا تبدیل به تاکی­زوئیت می‌شوند. پس از آن، تاکی­زوئیت­ها از طریق گردش خون یا سیستم لنفاوی در بیشتر اعضای بدن انسان پخش می‌شوند. در این نواحی، تاکی زوئیت­ها، سلول­های میزبان را آلوده کرده، در آن­ها تکثیر می‌شوند و به سلول­های مجاورحمله می‌کنند و به این ترتیب، علائم پاتولوژیک بیماری در سلول­های میزبان ایجاد می‌شوند: مرگ سلولی و کانون­های نکروزی که توسط یک پاسخ التهابی حاد احاطه شده­اند (9). توکسوپلاسموزیس علامت­دار معمولاً با لنفادنوپاتی همراه با هایپرپلازی سلول­های رتیکولارمشخص می‌شود (8). نکروز ریوی، میوکاردیت و هپاتیت ناشی از نکروز بافت­ها نیز ممکن است مشاهده شود. در بیماری مادرزادی، هپاتیت و ذات الریه همراه با درگیری سیستم عصبی مرکزی (CNS) و در نتیجه هیدروسفالی، رتینوکوروئیدیت و کلسیفیکاسیون مغزی دیده می­شود. رتینوکوروئیدیت، که به علت توکسوپلاسموزیس چشمی مادرزادی یا اکتسابی ایجاد می‌شود، شامل التهاب و نکروز اعصاب شبکیه، اپیتلیوم شبکیه و مشیمیه است. فعال شدن مجدد عفونت نهفته در بیماران مبتلا به نقص ایمنی مانند ایدز یکی از علل شایع عوارض CNS است. علائم بالینی توکسوپلاسموزیس در دستگاه عصبی مرکزی بیشتر شامل تب همراه با مشکلات سیستم عصبی دیگر مانند همی پارزی، همیانوپسی  مخچه یا اختلالات حواس است. مبتلایان  اغلب از سردرد مداوم و مزمن شکایت دارند که ممکن است با اختلالات شناختی مانند گیجی، از دست دادن حافظه و تاخیر  در پاسخ­های کلامی همراه باشد. توکسوپلاسموزیس ریوی یا چشمی نیز ممکن است در برخی از بیماران مشاهده شود. معمولاً ذاتالریه توکسوپلاسمایی به صورت یک بیماری طولانی مدت همراه با سرفه و تنگی نفس ظاهر می‌شود. کوریورنتینیت اغلب ضایعات متعددی ایجاد می­کند که اندازه بزرگی دارند و معمولاً با زخم های قبلی مشابه نیستند انسفالیت توکسوپلاسمایی در انسان به دلیل تجدید عفونت نهفته در مغز در موارد اختلال در عملکرد یا سرکوب سیستم ایمنی بدن است (24).
فرم های مختلف بیماری
انواع حالات بالینی ناشی از T. gondii عبارتند از: 1- توکسوپلاسموزیس اکتسابی در افراد با سیستم ایمنی سالم 2- توکسوپلاسموزیس مادرزادی 3- توکسوپلاسموزیس چشمی، که می­تواند اکتسابی و یا مادرزادی باشد 4- توکسوپلاسموزیس مغزی ناشی از عفونت فعال در بیماران مبتلا به نقص ایمنی. علاوه بر این، داده­های اخیر نشان می­دهند که عفونت نهفته می­تواند منجربه علائم عصبی در برخی از افراد با سیستم ایمنی کار آمد بشود. درحداقل80 درصد از افراد دارای سیستم ایمنی سالم، عفونت حاد بدون علامت است (24).
در بیشتر مبتلایان، لنفادنوپاتی ناحیه سر و گردن مشاهده می­شود.  اگرچه گره­های لنفاوی زیر بغل، کشاله­ران، صفاق و مزانتر نیز ممکن است درگیر بشوند. قطر نواحی درگیر شده از 5/0 تا سه سانتی­متر متغیر است. لنفادنوپاتی همچنین ممکن­است با تب، ضعف، گلو درد، بثورات پوستی و هپاتوسپلنومگالی نیز همراه باشد. عفونت حاد معمولاً خوش­خیم و خود محدود­شونده است. دو تا سه هفته پس از عفونت، به دلیل پاسخ ایمنی­های ایمنی میزبان، تاکی­زوئیت­ها از بافت میزبان محو می­شوند سپس به برادی­زوئیت­ها تمایز می­یابند. در مرحله مزمن، برادی­زوئیت­ها در کیست­های نسجی و در بافت عضلانی و عصبی قرار دارند. این کیست­ها قادرند تا مدت طولانی در بدن میزبان باقی بمانند. میزبان دارای ایمنی عفونت مزمن معمولاً بدون علامت است. در مقابل، در مبتلایان به بیماری­های مزمن نقص ایمنی مانند بیماران مبتلا به ایدز، عفونت نهفته می­تواند مجددا در مغز و یا سایر اندام­ها فعال بشود. در فعال شدن مجدد عفونت در مغز، برادی­زوئیت­ها به تاکی­زوئیت­ها تبدیل می­شوند و در نتیجه منجر به آنسفالیت می­شود که تهدید جدی برای فرد بیمار به­حساب می­آید (9).
توکسوپلاسموزیس مادرزادی: توکسوپلاسموزیس مادرزادی نتیجه ابتلای مادر به بیماری توکسوپلاسموزیس در دوران بارداری است که در آن تاکی­زوئیت­ها از جفت عبور می‌کنند و جنین را آلوده می کند (25). احتمال انتقال در سه ماهه اول بارداری پایین (5-25 درصد) اما بیماری شدیدتر می­باشد. ابتلای مادر به توکسوپلاسموزیس در سه ماهه اول بارداری باعث انقباضات شدید رحم و درنتیجه سقط جنین می­شود. احتمال انتقال انگل از مادر آلوده به جنین، با نزدیک شدن به اواخر زمان بارداری تا 90 درصد افزایش می‌یابد (26).  عفونت در جنین در سه ماهه سوم معمولاً بدون علامت است ، و مشکل شایع در این مرحله کوریورتینیت است که معمولاً بعد از تولد در نوزاد مشاهده می­شود. انتقال مادرزادی تقریباً فقط در مادرانی دیده می­شود که قبلا با این انگل آلوده نشده بودند و در دوران بارداری دچار عفونت حاد شده­اند. در زنانی که قبل از بارداری از نظروجود T. gondii مثبت هستند، این نوع انتقال کمتر رخ می­دهد. در مواردی خاص که سیستم ایمنی مادر سرکوب شده و عفونت­های نهفته دوباره فعال می­شوند، انتقال مادرزادی توسط مادر مبتلا به نوع مزمن بیماری نیز گزارش شده­است (20).
توکسوپلاسموزیس چشمی: توکسوپلاسموزیس چشمی(Occular Toxoplasmosis=OT)  که شایع­ترین عارضه­ی آن کوریورتینیت می­باشد ممکن است در اثر انتقال مادرزادی حاصل شود و یا نتیجه عود مجدد بیماری مزمن در افراد دارای سیستم ایمنی ناکارآمد و زنان باردار باشد. این بیماری به طور معمول باعث ایجاد کوریورتینیت و التهاب می­شود که سال­ها پس از عفونت حاد پدیدار می­شود. عوارض به طور معمول در قسمت خلفی چشم رخ می­دهند و باعث تاری دید، ترس ازنور، از بین رفتن دید مرکزی و نابینایی می‌شود (27). در کشورهای در حال توسعه، رتینوکلروئیدیت توکسوپلاسمایی یکی از شایع­ترین علت نابینایی در اثر بیماری­های عفونی در کودکان می­باشد. در گذشته تصور می­شد که توکسوپلاسموزیس چشمی در عفونت­هایی که پس از زایمان کسب شده­اند نادر است، اما یافته­های اخیر نشان داده­اند که کوریوریتینیت ناشی از عفونت حاد با سرعت بالاتری نسبت به موارد قبلی رخ می­دهد (28).
T. gondii در درجه اول شبکیه را آلوده می­کند، اما مشیمیه، زجاجیه و قسمت­های قدامی چشم نیز درگیر می­شوند. این شکل از عفونت با رتینوپاتی نکروز دهنده مشخص می‌شود که به دلیل فعال شدن مرحله کیستی نهفته واقع در شبکیه و عصب بینایی رخ می­دهد. ضایعات فعال به صورت نقاط سفید خاکستری در شبکیه همراه با کوروئیدیت مجاور، واسکولیت، خونریزی و ویتریت با تشکیل زخم‌های کوریورینال مشاهده می­شوند. عوارض چشمی که بیشتر در کودکان مشاهده می­شوند شامل نئواسکولاریزاسیون کوروئیدی، آب مروارید، گلوکوم، آتروفی عصب بینایی و جداشدگی شبکیه می­باشند. زخم­های رتینوکلوئیدی یکی از شایع­ترین علائم توکسوپلاسموزیس چشمی ناشی از عفونت مادرزادی می­باشد. ضایعات فعال با درمان غیرفعال می­شوند اما ممکن است مجدد در هر سنی عود کنند (28).
توکسوپلاسموزیس مغزی: توکسوپلاسموزیس مغزی همراه با آنسفالیت نکروزدهنده معمولاً به دلیل فعال شدن مجدد عفونت نهفته در مغز بیماران مبتلا به نقص سیستم ایمنی رخ می­دهد. توکسوپلاسموزیس مغزی شایع­ترین بیماری فرصت­طلب در بیماران مبتلا به ایدز درکشورهای توسعه یافته و درحال توسعه می­باشد (26).  توکسوپلاسموزیس مغزی در افراد مبتلا به نقص ایمنی می­تواند به یکی از سه فرم: آنسفالیت منتشر، مننگوآنسفالیت و تومور مغزی مشاهده بشود. در توکسوپلاسموزیس مغزی، تظاهرات بالینی بسته به محل و تعداد ضایعات با یکدیگر تفاوت دارند. علائم بالینی شامل سردرد، تب، تشنج، آشفتگی ذهنی، ناهماهنگی حرکات بدن، بی حالی و مشکلات بینایی می­باشند. توکسوپلاسموزیس مغزی هم­چنین می­تواند باعث اختلالات شناختی، افزایش فشار داخل جمجمه و حرکات غیر ارادی نیز  بشود (29).
مکانیسم­های ایمنی در برابر توکسوپلاسما
در دفاع در برابر این انگل، پاسخ­های ایمنی وابسته به سلول های Th-1 که به تولید اینترلوکین 12 (IL-12) و اینترفرون گاما (IFN-γ)  منجر می­شود اهمیت ویژه­ای دارند (26, 30). تولید  IL-12توسط سلول‌های دندریتیک، ماکروفاژها و نوتروفیل‌ها تحریک می‌شود و باعث تولیدIFN-γ  توسط لنفوسیت‌های T و NK می­شودکه سایتوکایین اصلی در مهار انگل در مراحل حاد و مزمن بیماری می­باشد (26).IFN-γ  به فعالیت ضد انگلی ماکروفاژها، سلول‌های اندوتلیال، فیبروبلاست­ها و آستروسیتها کمک می­کند. مشخص شده­است که درافراد مبتلا به بیماری­های نقص ایمنی، مانند بیماران مبتلا به ایدز به دنبال کاهش تعداد سلول‌های T CD4 + ، سطح IFN-γ  نیز کاهش می‌یابد و درنتیجه عفونت مزمن در مغز مجددا فعال می‌شود. در اکثر افراد دارای سیستم ایمنی کارآمد، پاسخ­های ایمنی در حین عفونت حاد، تکثیر و تبدیل تاکی­زوئیت­ها به برادی­زوئیت­های تشکیل­دهنده کیست در مغز و عضله را کاهش می‌دهند و این ایمنی در طول زندگی میزبان پایدار می­باشد (31).
مانند سایر بیماری­های عفونی، پاسخ ایمنی در برابر T. gondii شامل پاسخ‌های ایمنی ذاتی و ایمنی اکتسابی می­باشد. سلول­های دندریک نقش اصلی را در تحریک پاسخ­های  ایمنی ذاتی و شروع واکنش های ایمنی اکتسابی دارند. ایمنی سلولی وابسته به IFN-γ  نیز نقش مهمی در ایمنی در برابر هر دو شکل عفونت حاد و مزمن  T. gondiiایفا می‌کند (26).
پاسخ‌های ایمنی ذاتی: میزبانان واسط با خوردن اووسیست­ها یا کیست­های نسجی، به T. gondii آلوده می‌شوند. انگل به روده کوچک میزبان حمله کرده و در آن­جا تکثیر می‌شود. تکثیر انگل در روده منجر به متلاشی شدن سلول میزبان و آزاد شدن تاکی­زوئیت­ها می‌شود. انگل‌ها همچنین می‌توانند با استفاده از حرکت سُر خوردن (gliding)، بدون آسیب رساندن به لایه اندوتلیال، از آن عبور کرده و لامینا پروپریا را مستقیماً آلوده کنند (26).
انتروسیت­های­آلوده، کموکایین­هایی ترشح می‌کنند که سلول‌های دندریتیک را به لایه­ی لامینا پروپریا فرامی­خوانند، انگل­ها می‌توانند به سلول­های دندرتیک یا ماکروفاژها حمله کنند و یا مستقیماً وارد سیستم‌ لنفاوی یا گردش خون شوند. سلول­های­دندرتیک آلوده شده و ماکروفاژها می‌توانند عفونت را به نقاط دورتر، از جمله مغز منتقل کنند. ماکروفاژها وسلول­های دندرتیک پس از آلوده شدن به انگل، IL-12 تولید می‌کنند که باعث تولید IFN-γ توسط سلول‌های NK ، NKT و T می‌شود. سلول‌های اپیتلیال داخل لایه لامینا پروپریا نیز  در ایمنی ذاتی در برابر T. gondii نقش مهمی دارند (32).
نقش مونوسیت ها و نوتروفیل ها: در ایمنی مخاطی دربرابر T. gondii مونوسیت ها نقش اساسی دارند (33). مونوسیت­های التهابی از مغز استخوان به محل عفونت در روده فراخوانده می­شوند. مونوسیت­های التهابی می‌توانند رشد T. gondii را از طریق تولید اکسید نیتریک (NO) محدود کنند. همچنین مطالعات نشان داده­اند که مونوسیت­ها برای کنترل تکثیر T. gondii در لایه لامینا پروپریا از طریق مکانیسم‌های وابسته به NO ضروری هستند (26). نوتروفیل­ها نیز یکی از اولین سلول‌هایی هستند که به محل عفونت T. gondii می­رسندآن‌ها IL-12 ترشح می‌کنند و می‌توانند به طور مستقیم انگل را از طریق مکانیسم‌های وابسته به اکسیژن و یا مستقل از آن از بین ببرند. با این­وجود، برخی مطالعات نشان داده‌اند که نوتروفیل­ها ممکن است در ایجاد علائم پاتولوژیک نیز دخیل باشند (34).
نقش سلول‌های دندریتیک: سلول‌های دندریتیک (DCها) نقش مهمی را در برقراری ارتباط بین ایمنی ذاتی و اکتسابی ایفا می‌کنند. سلول­های دندرتیک اولین و مهم­ترین سلول­های عرضه کننده­ی آنتی ژن هستند و می­توانند به­طور مستقیم توسط T. gondii آلوده ‌شوند. انگل می­تواند در این­سلول­ها تکثیر یابد و علاوه بر آن برای عرضه آنتی ژن نیز پردازش شود. سلول­های دندرتیک همچنین  می‌توانند انتروسیت­های آپوپتوز شده را هضم بکنند و سپس به عرضه‌ی آنتی ژن­های آن­ها بپردازند (34).
از آن­جایی­که ماکروفاژها و نوتروفیل­هایی که به T. gondii آلوده شده­اند، می‌توانند IL-12 ترشح کنند، شواهد نشان می­دهند که تولید IL-12 توسط سلول­های دندرتیک، نه ماکروفاژها یا نوتروفیل­ ها، برای فعال سازی تولید IFN-γ از سلول‌های NK و فراخونی مونوسیت­ها ضروری می باشد. هر دو زیر مجموعه سلول­های دندرتیک، یعنی سلول­های دندرتیک معمولی و پلاماسایتوئیدی در پاسخ به   T. gondiiفعال می­شوند، زیر مجموعه دندرتیک­سل­های پلاسموسایتوئیدی مسئول بالا رفتن سطح IL-12، تنظیم کننده MHC I وMHC II ، و مولکول‌های جانبی مانند CD86 هستند که نشان­دهنده توانایی آن‌ها برای آغاز پاسخ های مرتبط با T CD4+  می باشد و اهمیت آن­ها در مراحل اولیه پاسخ ایمنی به T. gondii می­باشد (35). سلول های دندرتیک همچنین در شکل گیری سلولهای   T CD8 +نیز نقش مهمی دارند (26). هماهنگی و ارتباط بین سلول‌های دندرتیک و   T CD8+در غدد لنفاوی و در اوایل پاسخ ایمنی رخ می‌دهد. برقرار شدن ارتباط بین سلول‌های دندرتیک و   T CD8+فقط در حضور آنتی ژن هم­جنس و سلول­های دندرتیک غیر آلوده رخ می‌دهد که نشان دهنده­ی آن است که عرضه‌ی متقاطع آنتی ژن توسط سلول­های دندریتک سالم به جای سلول­های دندرتیک آلوده یک مسیر مهم در عرضه آنتی ژن در توکسوپلاسموزیس حاد می­باشد (26, 36). تحریک پاسخ­های ایمنی منجر به افزایش مهاجرت سلول­های دندرتیک آلوده و  فراخوانی آن­ها به گره­های لنفاوی منجر به پراکنده­تر شدن انگل در سراسر بدن می‌شود (37).
نقش TLR در پاسخ ایمنی ذاتی: انواعی از گیرنده­های Toll like receptor (TLR) در شناسایی T. gondii نقش دارند. TLR11 برای تولید  IL-12 از سلول­های­ دندرتیک لازم بوده و بنابراین در القای پاسخ­های ایمنی اکتسابی ضرروی هستند (38).TLR11  پروتئین پروفیلین انگل که پروتئین اتصال دهنده اکتین است و در مهاجرت بافتی، حرکت سرخوردن و تهاجم به سلول میزبان دخالت دارد را شناسایی می‌کند (38). علاوه بر این،TLR11  در جلوگیری ازایجاد پاسخ­های ایمونوپاتولوژی از طریق تنظیم ترشح IFN-γ توسط سلول‌های  NKنیز نقش دارد. همچنین در پاسخ میزبان به T. gondii، باعث فعال شدن ماکروفاژها و تولید و ترشح NO و کموکاین CCL2 می‌شود. علاوه برآن، گلیکوفسفاتیدیلینوزیتول (GPI) در انگل، لیگاندی برای  TLR2 می­باشد (39).
 گفته می­شود که TLR2 و TLR4 در طی عفونت T. gondii ممکن است در شناسایی GPI  های انگل با یکدیگر همکاری کنند. این مطالعات نشان می‌دهدکه TLR های مختلف ممکن است به صورت مشارکتی در تنظیم پاسخ­های ایمنی ذاتی در برابر T. gondii، دخیل باشند (26).
پاسخ­های ایمنی اکتسابی: پاسخ ایمنی اکتسابی توسط سلول‌های عرضه کننده آنتی ژن (APC) آغاز می‌شود که میزبان از طریق گیرنده‌های تشخیص الگو مانند TLR ها، آنتی ژن­های انگل را تشخیص می‌دهد و تحریک ترشحIL-12 ، باعث تولید IFN-γ توسط سلول‌های NK و سلول‌های CD4+   T و CD8+  T می‌شود. سلولهایCD4+  T فعال شده،  IL-2 را تولید می‌کنند که همراه با IFN-γ ، منجر به افزایش تعداد سلول‌های CD4+   T و  CD8+   T اختصاصی انگل شده و  باعث افزایش تولید IFN-γ در نواحی که انگل وجود دارد می‌شوند. سیگنالینگIFN-γ ، در مسیر وابسته به STAT-1، منجر به  فعال شدن مکانیسم‌های ضد انگلی مانند اکسید نیتریک(NO)، واسطه‌های اکسیژن فعال (ROI) و تنظیم کننده­ی سیستم ایمنی GTPases (IRG)  می‌شود.
سلول
هایCD8+   T هم از طریق تولید IFN-γ و همچنین از طریق کشتن مستقیم انگل از طریق یک مسیر وابسته به پرفورین، در دفاع در برابر T. gondii نقش دارند. عفونت مزمن در مغز توسط سلولهایCD8+   T و سلول‌های نوروگلیای مقیم در محل عفونت و آستروسیت ها کنترل می‌شود و این سلول­ها می‌تواند به عنوان سلول‌های مؤثر در دفاع در برابر این انگل در مغز ایفای نقش بکنند (34).

سلولهایCD8+  T از جمله سلول­ های  اصلی شرکت کننده در  پاسخ ایمنی اکتسابی دربرابر T. Gondiiهستند اما سلولهایCD4+   T ، برای تحریک و یا حفظ بقای سلولهایCD8+   T مورد نیاز نیستند، بلکه برای تنظیم فعالیت عملکردی سلولهایCD8+   T داخل مغز لازم هستند. سلولهایCD8+   T از طریق عرضه­ی آنتی ژنهای انگل به واسطه مجموعههای سازگاری بافتی اصلی کلاس I  (MHC-I) فعال می‌شوند (40).
آنتی­ژن­های سلول‌های آلوده میزبان که بوسیله­ی عرضه‌ی متقاطع عرضه می‌شوند در برخورد با سلول هایT  منجر به فعال شدن  آن­ها می‌شوندکه گفته می‌شود این برخورد نیز نقش اساسی در فعال شدن سلولهایCD8+   T در مواجه با سلول‌های دندرتیک در گره های لنفاوی دارد (41).
سلول­های APC حرفه ای، مانند سلول‌های دندریتیک و ماکروفاژها، در عرضه مستقیم آنتی ژن نقش دارند، اما APC های غیر اختصاصی، مانند سلول‌های اندوتلیال، سلول‌های اپیتلیال و آستروسیت­ها، در فعال کردن سلولهایCD8+   T از طریق عرضه­ی آنتی ژن محدود به  MHC-I کارآمد هستند (26).
مطالعات in vitro نشان داده اند که سلولهایCD8+   T اختصاصی انگل توانایی لیز کردن سلول­های آلوده به انگل را دارند. مطالعات in vivo با استفاده از موش‌هایی که نقص در واسطه­های فعال اکسیژن و پرفورین داشتند، نشان داده­اند که پاسخ CTL برروی مقاومت به مرحله حاد تأثیر نمی‌گذارد اما برای مقاومت در برابر عفونت مزمن ضروری می­باشد (26).
سایتوکایین­ها:  فعالیت ماکروفاژهای فعال شده به وسیله IFN-γ تا حد زیادی وابسته به تولید واسطه‌های فعال نیتروژن می­باشد (26). ژن‌های پاسخ اینترفرون (IRG)، از خانواده پروتئینی IFN-γ  هستند. اخیراً مطالعات نشان­داده­اند که این ژن­ها برای مقابله با پاتوژن‌هایی که در داخل سلول و داخل واکوئل قرار می­گیرند از جمله T. gondii ضروری می­باشند (42).IRG  در ماکروفاژ، تخریب واکوئل حاوی انگل را تحریک می‌کنند و منجر به تحویل انگل تخریب شده از اتوفاگولیزوزوم به لیزوزوم‌ها می‌شود (26). سویه‌های بیماری­زای T. gondii بواسطه ی پروتئین‌های IRG  و از طریق فسفوریلاسیون چندین پروتئین IRGبه کمک ROP18، از تجمع پروتئین‌های IRG بر روی واکوئل جلوگیری کرده و مانع از تخریب واکوئل حاوی انگل می­شوند .آسیب به واکوئل حاوی انگل T. gondii به کمکIFN-γ  ممکن است از طریق یک فرآیند مستقل از اتوفاگزوم‌ها که شامل پروتئین اتوفاژیAtg5 است نیز رخ دهد (42).
IFN-γ  همچنین در سلول‌های غیر فاگوسیت مانند فیبروبلاست­ها، سلول‌های اپیتلیال، سلول‌های اندوتلیال و آستروسیت‌ها نیز فعالیت ضد توکسوپلاسمایی دارد و در این سلول­ها،IFN-γ  از طریق مکانیسم‌های مستقل از اکسید نیتریک فعالیت می‌کند (26). مکانیسم IFN-γ  در مهارانگل در سلول‌های غیر فاگوسیت شامل القای(IDO)  ایندولامین 2،3-dioxygenase  می­باشد که باعث آسیب به تریپتوفان داخل سلولی می‌شود، و در نتیجه گونه­های فعال اکسیژن افزایش می­یابند و منجر به کاهش آهن درون سلولی و در نتیجه مرگ انگل می‌شوند (26).
 IL-10 سایتوکایینی است که از جمله عملکردهای آن، تعدیل و خنثی­کردن عملکرد لنفوسیت­های Th1 می­باشد.  IL-10نقش مهمی در کنترل پاسخ التهابی در مرحله مزمن عفونت T. gondiiایفا می‌کند. در مغز IL-10، تولیدIL-12 ، IFN-γ ، TNF-a  و IL-6  را از ماکروفاژها و میکروگلیاها مهار می‌کند. ماکروفاژها و سلولهایCD4   T + ، منابع اصلی تولید  IL-10 در مغز هستند. کاهش IL-10 در مغز منجر به افزایش سلولهای   T CD4 +و ماکروفاژها شده و درنهایت به واکنش التهابی کنترل نشده و کشنده منتهی می‌شود، که این امر نشان دهنده نقش مهم IL-10 برای محدود کردن التهاب در مغز طی توکسوپلاسموزیس حاد است. البته تنظیم منفی پاسخ­های ایمنی نوع یک در مغز ممکن است به ماندگاری انگل در مغز کمک کنند و در نتیجه به مزمن شدن عفونت منجر شود. گاهی اوقات IL-10در میزبان منجر به شکل­گیری سلول­های T1 Tbet (+) Foxpβ (-) می­شود که ممکن است نشان دهنده عملکرد مهم IL-10  در تنظیم فعالیت لنفوسیت­های T CD4+  T باشد (26).
پاسخ ایمنی داخل مغزی: سلول­های دندرتیک آلوده و ماکروفاژها می‌توانند انگل را به مغز منتقل کنند. انگل می‌تواند در انسفالیت حاد ناشی از توکسوپلاسما (TE) در میکروگلیاها، آستروسیت­ها و نورون‌ها قرار بگیرند(26). در انسفالیت توکسوپلاسمایی حاد، سلول‌های T CD8 + و T CD4 + به مغز فراخوانده می‌شوند (فراخوانی سلول‌های التهابی به مغز بوسیله  سایتوکین ها و کموکاین ها تنظیم می‌شود). فراخوانده شدن سلول‌های  T CD8 + به مغز وابسته به تاثیر  IFN-γ بر روی سلول‌های اندوتلیال می­باشد که در هدایت سلول‌هایT CD8+  به مغز،VCAM1  نقش اساسی دارد.  IFN-γ در پاسخ به انگل، آستروسیت ها و میکروگلیاها را فعال می‌کنند درنتیجه سلول‌های التهابی به سمت محل عفونت هدایت می­شوند (43).
سلول‌های  T CD4 +و  T CD8+ در هفته‌های اول پس از عفونت در مغز افزایش می‌یابند و با تبدیل شدن آنسفالیت توکسوپلاسمایی حاد به مزمن به تدریج از تعداد سلولهای   T CD8 +در مغز کاسته می­شود.(29).
پاسخ ایمنی هومورال: اگر چه پاسخ ایمنی غالب به T. gondii، پاسخ‌های وابسته به ایمنی سلولی می­باشد اما ایمنی هومورال نیز در کنترل توکسوپلاسموزیس  نقش به سزایی دارد (44).  در پاسخ به  T. gondii آنتی بادی­ها تولید می­شوند و افراد مبتلا به عفونت مزمن ، آنتی بادی­های اختصاصی توکسوپلاسما را درتمام طول زندگی خود حفظ می‌کنند. مطالعات بر روی موش­هایی که نقص در  تولید آنتی بادی داشتند (μ− / μ−) نشان داده­اند که آنتی­بادی­ها در مرحله­ی حاد عفونت نقش کمی دارند و آنتی­بادی­ها در محدود کردن تکثیر تاکی­زوئیت­ها در موش، به ویژه در ریه و مغز نقش دارند (26).
روش های تشخیص
روش های سرولوژی: از آنجایی که تشخیص مستقیم T. gondii اغلب اوقات دشوار است، از این رو از روش‌های سرلوژیک مختلفی برای تشخیص این انگل استفاده می‌شود. این روش‌ها مبتنی بر تشخیص آنتی بادی­ها و آنتی ژن­های اختصاصی T. gondii می­باشند.
در اکثر مطالعات اپیدمیولوژیکی، تست­های سرولوژیک ارجح هستند و به نظر می­رسد که درتشخیص وضعیت بیماری رویکرد قابل قبولی دارند. از آنجایی که بیماری توکسوپلاسموزیس علایم اختصاصی ندارد، در نتیجه ضروری است تا در کنار علایم بالینی از نتایج آزمایش سرولوژی هم استفاده کرد تا به تشخیص صحیح این بیماری رسید (45).
مقدار آنتی بادی­های مختلفی از جمله IgM ، IgG ،  IgA و IgE در طول بیماری یا بعد از عفونت افزایش و یا کاهش می­یابد. از نظر سرولوژیکی، IgM از یک هفته پس از عفونت تشخیص داده می­شود، از این رو، به عنوان یک نشانگر تشخیصی در اوایل بیماری و برای توکسوپلاسموزیس حاد در نظر گرفته می‌شود (45).در توسکوپلاسموزیس مادرزادی، اگر آنتی­بادی ناشی از عفونت قبل از بارداری باشد، معمولاً مشکلی برای جنین به­وجود نمی­آید، اما اگر مادر در دوران بارداری به انگل آلوده شده باشد، پزشک باید درمورد درمان صحیح برای پیشگیری از بروز عوارض خطرناک در کودک متولد نشده تصمیم بگیرد.  در نتیجه تشخیص قطعی  صرفا بر اساس تفسیر نتایج سطح  IgM می­تواند گاهی اوقات مشکل و ناکافی باشد (46).
آنتی­بادی­های IgG علیه T. gondiiرا می­توان تا یک الی دو هفته بعد از عفونت تشخیص داد. به طور معمول سطح این آنتی-بادی طی یک الی دو ماه بالا می­رود و با سرعت­های مختلفی کاهش می­یابد. از آنجایی که این آنتی­بادی می­تواند در طول زندگی فرد باقی بماند، وجود این آنتی­بادی ممکن است نشانگر وجود عفونت قبلی باشد و درنتیجه می توان از آن به عنوان یک نشانگر برای تشخیص عفونت مزمن استفاده شود (45). با این حال، این آنتی­بادی در تمایز عفونت­های قبلی و عفونتی که به تازگی کسب شده­است ناتوان می­باشد. به منظور تمایز بیماری حاد و بیماری مزمن، تست­های مکمل بیشتری باید در  کنار تست IgG به کار گرفته شوند تا در بیماران بدون علامت، بیماری حاد از بیماری مزمن افتراق داده­شود. آزمایش­های دیگر بر اساس سطح IgE  و IgA می­باشند. این آنتی­بادی ها در طول هفته­های اول عفونت به­سرعت ایجاد و به سرعت ناپدید می‌شوند (6).
روش های مبتنی بر تشخیص انگل زنده: تست رنگ یا آزمون رنگ آمیزی سابین فلدمن (Sabin-Feldman Test= SFDT) ، یک روش استاندارد بین المللی برای تشخیص T. gondii می­باشد (47). به دلیل اینکه در این روش با سویه بیماری­زای زنده­ی   T. Gondiiکار می­شود، این روش فقط در آزمایشگاه های مرجع و آزمایشگاه های تشخیصی استفاده می‌شود. تست رنگ وجود IgG اختصاصی T. gondii در سرم فرد بیمار تشخیص می‌دهد. هنگامی که آنتی­بادی IgG علیه انگل T. gondii در دوران کمون و به صورت نهفته در بدن فرد میزبان وجود داشته باشد، تشخیص در یک نمونه از بیمار، اطلاعات کافی­ای از زمان آغاز عفونت و راه آلوده شدن به داده نمی­شود. اگر آنتی­بادی­های اختصاصی T. gondii در سرم وجود داشته باشند، به دلیل اینکه این آنتی­بادی­­­ها با کمپلمان فعال می‌شوند و منجر به لیز غشای انگل می­شوند، غشای انگل رنگ نمی­گیرد و در نتیجه، تست مثبت می­شود. اگر آنتی بادی وجود نداشته باشد، انگل سالم مانده و غشای انگل رنگ را به خودش جذب می‌کند و در زیر میکروسکوپ آبی رنگ مشاهده می­شود (48). در حالی­که تست سابین فلدمن می­تواند وجود یا عدم وجود IgM و IgG را تشخیص دهد، تیترهای آنتی­بادی نمی­توانند به طور دقیق بین عفونت حاد یا مزمن تمایز قائل شوند. علاوه بر این،SFDT  مستلزم استفاده از انگل زنده است که برای فرد آزمایش­کننده، خطر آلودگی وجود دارد و درنتیجه این تست باید فقط توسط افراد متخصص در آزمایشگاه­ها انجام بپذیرد (45).
آزمایش الایزا (ELISA): الایزا مخفف enzyme-linked immunosorbent assay می­باشد. بعد از گذشت چهاردهه که از استفاده­ی الایزا برای تشخیص توکسوپلاسموزیس می­گذرد، این روش هنوز هم یکی از روش­های اختصاصی و با حساسیت بالا برای تعین مقدار کمی آنتی­بادی­ها در توکسوپلاسموزیس می­باشد (49). سیستم الایزا از یک آنتی­بادی یا آنتی ژن جامد، آنتی بادی یا آنتی ژن نشان­دار شده با آنزیم و یک سوبسترا برای واکنش با آنزیم تشکیل شده­است. این روش هم برای تشخیص آنتی ژن و هم برای تشخیص آنتی بادی به کار می­رود. تست های الایزا برای تشخیص توکسوپلاسما انوع مختلفی دارند که عبارتند از: الایزای غیر مستقیم، ساندویچ الایزا و dot-الایزا (45). الایزای غیرمستقیم برای تعیین آنتی بادی اختصاصی و یا تعیین تیتراسیون آنتی­بادی در نمونه‌های سرم، مورد استفاده قرار می‌گیرد. اساس آزمایش بدین صورت است که معمولا سرم رقیق­شده به آنتی ژن­های کوت شده در فاز جامد (میکروول یا چاهک) اضافه می­شود. آنتی­ژن کوت شده، آنتی ژن اختصاصی مربوط به آنتی بادی است که قرار است در نمونه ردیابی شود. پس از افزودن نمونه و طی­شدن زمان انکوباسیون و یک مرحله شستشو آنتی­هیومن­گلوبین نشاندار شده با آنزیم به چاهک اضافه میشود بر حسب اینکه چه کلاسی از آنتی بادی برای ردیابی اهمیت دارد نوع آنتی هیومن مورد استفاده نیز متفاوت است. یکی از روش های مرسوم الایزای غیر مستقیم برای تشخیص T. gondii، استفاده از TLA (tachyzoite lysate antigen) به عنوان آنتی ژن کوت شده می­باشد. نتایج این روش تطابق بالایی با نتایج تست های SDF، MAT و یا IFA برای تشخیص IgG و IgM ها هم در انسان و هم در حیوانات دارد (45).
روش ساندویچ الایزا و در روشAg capture  یا Ab sandwich، یک آنتی ژن در بین دو آنتی بادی اختصاصی قرار می‌گیرد که این روش رایج­ترین روش الایزا محسوب می­شود. این روش از یک آنتی بادی برای به دام انداختن آنتی­ژن بر روی چاهک­های الایزا استفاده می­شود و آنتی بادی دوم که با آنزیم نشان دار شده­است به عنوان شناساگر عمل می‌کند.
قابل ذکر است که در این روش، آنتی­ژن باید حداقل دارای دو ناحیه­ی آنتی­ژنیک متفاوت برای اتصال به هر دو آنتی­بادی باشد. روش ساندویچ الایزا بااستفاده از TLA برای تشخیص IgM انسانی از روشIFA اختصاصی­تر می­باشد (50).
روش dot- الایزا یک روش الایزای تغیریافته­است که واکنش آنتی­ژن و آنتی­بادی به جای اینکه بر روی پلیت میکروتیتر انجام بگیرد بر روی یک غشای نیتروسلولوز انجام می‌گیرد. این تست برای تشخیص آنتی­بادی و آنتی­ژن T. Gondiiاختصاصی است و از آنجایی که برای خوانش نتایج به تجهیزات خاصی نیاز ندارد، نسبت به روش الایزای استاندارد روش انجام آن ساده تر می­باشد. میزان آنتی­بادی­هایی که در نمونه سرم شناسایی می­شوند با شدت رنگی که در اثر واکنش آنتی­بادی و آنتی­ژن ایجاد می­شود متناسب است و این میزان با روش­های اسپکتوفتومتری اندازه­گیری می­شود (36).
آزمایش فلورسنت غیرمستقیم  (IFA): IFA  (مخفف indirect fluorescent antibody) یک روش تشخیصی بی خطر است که از تاکی­زوئیت­های زنده استفاده نمی­کند. اساس این آزمایش، واکنش آنتی­بادی با آنتی ژن اختصاصی جداشده از تاکی­زوئیت­های توکسوپلاسمای کشته شده می­باشد. نتیجه­ی این واکنش با افزودن IgG فلورسنت ضد IgG یا  IgM  به سرم فرد بیمار و به ­وسیله میکروسکوپ فلورسانس ردیابی می­شود. از جمله محدودیت­های IFA تفاوت­های فردی در خواندن نتایج و همچنین احتمال وجود گزارش نتایج مثبت کاذب با فاکتورهای روماتوئید می­باشد. با این حال، سطوح بالای IgG  اختصاصی در برخی از بیماران که بیماری را به­تازگی کسب کرده­اند ممکن است با آنتی بادی های IgM تداخل کرده و نتایج منفی کاذب ایجاد کند(45).
وسترن بلات: یکی از روش­هایی که معمولا در کنار تست­های سرولوژیک برای تشخیص توکسوپلاسموزیس به­کار می­رود، وسترن بلات (که گاهی اوقات به ان ایمنوبلات هم گفته می­شود) می­باشد. در این روش، واکنش سرم با آنتی ژن­های  T. gondiiبر روی غشایی که از ژل پلی آکریل آمید می­گذرد، نشان داده­می­شود و الگوی باندهای حاصل از آن را با وزن مولکولی مولکول­ها که از قبل تعیین شده­اند تطبیق می­دهند. تست ایمنوبلات بسته به نوع نمونه­ای که از آن استفاده می­شود اختصاصیت و حساسیت متفاوتی دارد. وسترن بلات همچنین می تواند به عنوان یک آزمون مکمل در تشخیص زودهنگام توکسوپلاسموزیس مادرزادی پس از تولد، تشخیص بیماران و ارزیابی خصوصیات پروتئین­های اختصاصی T. gondiiاستفاده  شود (51).
آنتی ژن های نوترکیب : درحال­حاضر، مطالعات زیادی نشان­داده­اند که استفاده از آنتی‌ژن­های نوترکیب می­تواند در تشخیص­ سرولوژیک توکسوپلاسموزیس، کمک کننده باشد. یکی از اهداف مهم در تشخیص توکسوپلاسموزیس، بهبود و توسعه روش­هایی برای تشخیص مراحل مختلف بیماری و تمایز بین عفونت­های حاد و مزمن به خصوص تشخیص زودهنگام عفونت اولیه در دوران بارداری می­باشد تا از آسیب­های جبران­ناپذیر به جنین جلوگیری بشود. آنتی ژن­هایی که به طور گسترده برای بهبود روش­های تشخیصی سرولوژیک T. gondiiاستفاده می‌شود عبارتند از: آنتی ژن سطحی (Surface Antigen) SAG1 (P30) ، SAG2  (P22SAG3 (P43)،  ROP1هتروتروف (P66)  و ROP2 (P54  آنتی ژن گرانول­های فشردهGRA1 (P24GRA2  (P28) ،GRA4 ، GRA6 (P32GRA7 (P29) ،GRA8 (P35) ، GRA9  (B10 / P41) ، MAG1 (آنتی­ژن  ماتریکس) و پروتئین میکرونم MIC1 . کیت‌های تجاری موجود معمولاً از آنتی ژن­های اصلی T. gondiiاستفاده می‌کنند که از لیز سلول کامل T. gondiiبه­دست­آمده­اند. در حال حاضر، استفاده از آنتی­ژن­های نوترکیب به عنوان گزینه­ای برای کاهش مشکلات استاندارد­سازی آنتی­ژن و تکرارپذیرتر شدن آزمایش توسط آزمایشگاه­های تشخیصی در برخی از مناطق جهان پیشنهاد شده­است. آنتی ژن های نوترکیب انگل که در تشخیص توکسوپلاسموزیس حساس­تر هستند، شامل ترکیبی ازآنتی­ژن­هایrSAG2A ، rGRA2، rGRA4، rROP2، rGRA8 و rGRA7 جهت استفاده در تشخیص آنتی­بادی­های IgG در سرم انسانی وrROP1، rSAG1، rGRA7،  rGRA8 و rGRA8 در شناسایی IgM در سرم انسانی استفاده می­شوند (26).
استفاده از نشانگرهای مولکولی اختصاصی، یکی از گزینه­های دیگر در تشخیص سرولوژیک  T. gondiiمی­باشد. این پروتئین­ها از مرحله تاکی­زوئیت یا مرحله برادی­زوئیت انگل جدا شده­اند و می‌تواند آنتی بادی­های خاصی را در عفونت حاد یا مزمن تشخیص دهند (45).
روش­های سرولوژیک در تشخیص توکسوپلاسموزیس اکتسابی: تشخیص بیماری مزمن معمولاً از طریق آزمایشات سرولوژیکی آنتی­بادی­ها و آنتی­ژن­های خاص انگل انجام می­شود. در تشخیص این حالت از بیماری، معمولا ترکیبی از روش­های سنجش IgM و IgG مورد استفاده قرار می­گیرند.  IgMنشان­دهنده عفونت حاد است، اما اکنون مشخص شده­است که IgM ممکن است تا یک سال پس از عفونت نیز حضور داشته­باشد. آزمایشavidity IgG ­ برای کمک به افتراق عفونت­های سابق وعفونت­هایی که اخیراً کسب شده­اند به کار می­رود. به این صورت که affinity IgG به­دنبال شناسایی آنتی­ژن­ها توسط سلول­های B اتفاق می­افتد، در نتیجه با گذشت زمان افزایش میل پیوندی رخ خواهد داد. بنابراین، آنتی بادی­های IgG با میل پیوندی پایین در مراحل حاد عفونت شایع هستند. برای تأیید تشخیص می­توان آزمایشات اختصاصی­تری را بر روی بیمار انجام داد. به عنوان مثال، آزمایشگاه مرجع سرولوژی توکسوپلاسما از انستیتو تحقیقات بنیاد پزشکی Palo Alto (TSL-PAMFRI) ، پروتکل منحصر به فردی برای آزمایشات سرولوژیک توکسوپلاسموزیس استفاده می­کند. به  این صورت که برای تشخیص توکسوپلاسموزیس درکنار آزمایشavidity ، تست رنگ، اندازه­گیری آنتی بادی­های IgG و آزمایش آگلوتیناسیون، از ELISA برای تعیین تیتر IgM ، IgA و IgE نیز استفاده می­کند. استفاده  این روش­ها در کنار هم می­تواند برای تعیین زمان بروز عفونت مفید باشد و از اهمیت ویژه­ای در مشاوره در دوران بارداری برخوردار است. زیرا عفونت قبل از بارداری معمولا منجر به انتقال بیماری به جنین نمی­شود. از جمله سایر آزمایشات سرولوژیکی که می­توانند در تشخیص توکسوپلاسموزیس کمک­کننده باشند می­توان آزمایش هموگلوتیناسیون غیرمستقیم، آزمایش آگلوتیناسیون لاتکس و آزمایش آنتی­بادی فلورسنت غیر­مستقیم را نام برد (26).
تشخیص توکسوپلاسموزیس مادرزادی: تشخیص توکسوپلاسموزیس در زنان باردار به­وسیله آزمایشات سرولوژی انجام می­پذیرد. در عفونت حاد و در دو هفته اول ، میزان IgG و IgM افزایش می­یابد. بالا بودن آنتی­بادی­های IgG اختصاصی توکسوپلاسما نشان می­دهد که این عفونت وجود دارد، اما بین عفونتی که به تازگی کسب شده و یا عفونتی که  گذشته رخ داده هیچ تمایزی قائل نمی­شود. IgM منفی همراه با IgG  مثبت معمولاً نشان­دهنده­ی آن است که حداقل شش ماه از زمان عفونت گذشته­است. با این حال،  IgM می توانند تا 18 ماه پس از عفونت باقی بماند و منجربه جواب­های مثبت کاذب بشود. همانطورکه در بالا ذکر شد ، آزمایش avidiy (تست میل ترکیبی آنتی­بادی)، تست­های شناسایی IgA ، IgE  و آگلوتیناسیون می­توانند در تعیین زمان وقوع عفونت مفید باشند و می­تواند در درک اینکه آیا آزمایش IgM مثبت در بارداری، با خطر انتقال توکسوپلاسما به جنین همراه هست یا خیر راهنمای مهمی  باشند (26).
تشخیص توکسوپلاسموزیس مغزی: تشخیص ایمونولوژیک بیماری صرفا با اتکا بر آنتی­بادی­های موجود در سرم، به دلیل وجود آنتی­بادی IgG اختصاصی T. gondiiدر افراد سالم مبتلا به عفونت مزمن، کار پیچیده­ای می باشد. بنابراین، آزمایشات سرولوژیک نمی­توانند بین عفونت مجدد و عفونت پنهان تفاوت قائل شود. وجود یک آزمون سرولوژی منفی باعث می‌شود که احتمال وجود توکسوپلاسموزیس مغزی کمتر شود و این نکته را باید در نظر گرفت که یک نتیجه منفی سرولوژی و یا تیتر پایین، تشخیص مثبتی برای توکسوپلاسموزیس مغزی نیست به ویژه مواقعی که یافته های بالینی و رادیولوژیکی بیماری با سایر نتایج سازگاری نداشته باشند. در نتیجه هم­خوانی یافته­های بالینی و پاتولوژیک با نتایج آزمون­های سرولوژیک در تشخیص صحیح توکسوپلاسموزیس  مغزی ضروری می­باشد (52).
روش های مولکولی: پس از تشخیص عفونت حاد توکسوپلاسموزیس در مادر باردار، تشخیص احتمال انتقال عفونت مادرزادی به جنین در رحم می­تواند از طریق واکنش­های زنجیره­ای پلیمراز (PCR) مایع آمنیونیک انجام شود. درمان مادر با اسپیرامایسین اغلب به دنبال تشخیص عفونت حاد انجام می­شود، اما برای تعیین اینکه آیا عفونت به جنین نیزمنتقل شده­است باید آزمایشات دیگری انجام بگیرد. تست PCR  از مایع آمنیوتیک، که معمولاً بر اساس ژن B1 انجام می­شود، از حساسیت 65 درصد 91 درصد برخوردار است. به­تازگی گزارش­شده­است  real time PCR با حساسیت 98 درصد باعث افزایش  تشخیص  T. gondiiدر مایع آمنیوتیک می­شود. اگر انتقال مادرزادی تشخیص داده­شود، برای کاهش عوارض توکسوپلاسموزیس مادرزادی درجنین، درمان نیز سریعا باید شروع بشود (45).
تشخیص توکسوپلاسموزیس چشمی: در بیشتر موارد، تشخیص این شکل از بیماری مبتنی بر یافتن علایم بالینی در معاینه چشم و حضور آنتی­بادی­های درگردش  خاص علیه T. gondii است. PCR میتواند انگل را به طور دقیق شناسایی کند و می­توان از آن برای تشخیص ارگانیسم در نمونه­های مایع زجاجیه استفاده کرد. معمولاً در مواردی که علائم بالینی به تشخیص افتراقی انگل کمک نمی­کند،  به بررسی مایعات داخل چشم، مانند بیوپسی مایعات چشم ، زجاجیه و کوریورنتال پرداخته می­شود. در افراد مبتلا به نقص ایمنی مانند افراد مبتلا به ایدز، سیتومگالوویروس و ویروس تبخال، تأخیر در تشخیص و درمان ممکن است نتایج غیرقابل جبرانی داشته باشد در کودکان تشخیص توکسوپلاسموزیس چشمی از اهمیت ویژه برخوردار است به خصوص هنگامی که ممکن است بینایی به دلیل عوارض رتینوکرووئیدیت شبکیه از بین برود (26).
واکنش زنجیره پلیمراز (Conventional PCR): استفاده از روش­های تشخیصی مولکولی مانند واکنش PCR ( مخفف Polymerase chain reaction ) در تشخیص بیماری توکسوپلاسموزیس روز به روز درحال پیشرفت می‌باشند. به علت محدودیت­های موجود در روش­های تشخیصی مرسوم مانند استفاده از میکروسکوپ نوری و امکان بروز خطا در تشخیص اشکال مرفولوژیک آن­ها،  از آزمایشات PCR مختلفی برای شناسایی T. gondii، از طریق هدف قرار دادن ژن تکرارشونده B1، rDNA، ژن P30 و ITS-1 (internal transcribe spacer =فاصله انداز رونویسی داخلی) استفاده می­شود.PCR   می­تواند در تشخیص مرحله حاد بیماری مفید واقع شود.PCR  در تشخیص مواردی که انگل توکسوپلاسما در خون قابل مشاهده است اهمیت بیشتری دارد، درحالی­که روش ELISA بر اساس Tox-IgGمی تواندآنتی­بادی­های مشخصی از توکسوپلاسما را در مرحله مزمن بیماری شناسایی کند اما در تایید توکسوپلاسموزیس حاد دقت کمتری دارد (45).
Real-time PCR: روش Real-time PCR به کمک تکنولوژی فلورسنت کمیت محصولات PCR را تعیین می‌کند. آزمایش Real-time PCR با استفاده از پروتکل (FRET) با هدف قرار دادن یک ناحیه ژنی تکرار شونده­ی 529 جفت بازی برای تشخیص T. gondii در بیماران مبتلا به نقص ایمنی و زنان باردار در مقایسه با Real-Time PCR بر اساس پروتکل TaqMan که ژن 18SRNA را مورد هدف قرار می‌دهد و در مقایسه با nested PCR  که ژن B1 T. gondii را مورد هدف می­دهد، حساس­تر و اختصاصی­تر می باشد (53).
LAMP: LAMP مخفف Loop-mediated isothermal amplification می­باشد که یک روش مبتنی بر تقویت DNA است و به عنوان یک ابزار ارزشمند برای تشخیص سریع T. gondii شناخته ­می­شود. این روش برمبنای تشخیص یک توالی 200 تا 300 بار تکرارشونده­ی  قطعات 529 جفت بازی در  T. gondiiمی­باشد. روش انجام ازمایش LAMP به این صورت است که واکنش در درجه حرارت ثابت 64 درجه سانتی­گراد انجام می­شود و نتایج در مدت زمان یک ساعت (با پرایمر لوپ در مدت 35 دقیقه) بدست می­آیند. این روش یک روش تشخیصی سریع و قابل اطمینان در مرحله حاد توکسوپلاسموزیس، به خصوص در کشورهای توسعه یافته می­باشد (47).
روش های میکروسکوپی: به طور معمول به منظور تشخیص اووسیست­های T. gondii در مدفوع، آب، خاک و نمونه‌های بافتی از روش­های میکروسکوپی استفاده می­شود. هرچند، میکروسکوپ نوری به تنهایی، دقت کمتری دارد و تشخیص از اعتبار بالایی برخوردار نمی­باشد.  اووسیست­های انگل در نمونه­های مدفوع، منابع آبی و خاک می‌توانند برای آزمایش، توسط روش­های تغلیظی و یا سانترفیوژ، از کل نمونه­ی موجود جدا شوند و کیست­های بافتی می­توانند رنگ آمیزی شوند تا  انگل از سلول میزبان تمیز داده­شود. رنگ آمیزی­های گیمسا و هماتوکسیلین و ائوزین  برای این کار مقرون به صرفه و رایج هستند. یکی دیگر از روش­های رنگ آمیزی که می­تواند برادی­زوئیت­ها را در کیست­های بافتی مشخص کند، پریودیک اسید شیف می‌باشدکه در کل برای شناسایی پلی‌ساکاریدها مانند گلیکوژن و مواد مخاطی موجود در بافت استفاده می‌شود. سلول‌های بافت دارای مقادیر مختلفی از گلیکوژن هستند و رنگ PAS باعث اکسیده شدن این گلیکوژن می‌شود. در اثر این واکنش، یک ترکیب اکسیداز به نام آلدهید (Aldehydes) ایجاد می‌شود. آلدهیدها به دلیل وجود معرف بی‌رنگ شیف (colorless Schiffs fuchsin)  به رنگ صورتی، سرخابی یا قرمز در می‌آیند. (54).
کشت:
VERO،HeLa ،Hep2 ،MRC5 ، فیبروبلاست پوست انسان (HFF) و لاین­های سلولی مختلف دیگری می­توانند میزبان تاکی­زوئیت­های T. gondii باشند (47). تاکی­زوئیت­ها در محیط کشت آزمایشگاهی فعال و زنده هستند و قابلیت رشد و تکثیر دارند. به این منظور، تاکی زوئیت­های به دست آمده از موش، با تعداد سلول­های مورد نظر، in vitro به لاین های سلولی متفاوتی تلقیح می­شوند و انگل­ها در سلول ها تکثیر می­یابند. مایع جمع شده بر روی سطح محیط کشت، حذف شده و انگل‌ها برداشت می­شوند. از دستگاه شمارش سلول خودکار و لام مخصوص شمارش سلول­ها (لام نئوبار) می­توان برای شمارش تاکی­زوئیت­ها استفاده کرد (47). T. gondiiدر سلول­های سرطان حنجره انسان (Hep-2،hetroploid ) نیز می­تواند به خوبی به تعداد زیادی تکثیر شود. لاین­های سلولی Hep2 و MDBK و سلول‌های کلیه میمون سبز افریقایی(VERO)، سلول­های بدست آمده از کلیه همستر یک روزه (BHK)، سلول‌های کلیه خرگوش(RK13) و تومور بدخیم عضلانی انسان(RDA) مناسب‌ترین سلول‌ها برای تکثیر in vitro  انگل T. gondii  می‌باشند، درصورتی که انگل با سلول­های جنین مرغ (CER) سازگاری کمتری دارد (55).
محیط کشت اولیه سلول­های اپیتلیال روده­ یک مدل مناسب برای مطالعات چرخه زندگی T. gondii در گربه می‌باشد. سلول­های اپیتلیال روده را می­توان از جنین یک گربه اهلی باردار سالم (بدون بیماری دستگاه گوارش، بدون ویروس نقص ایمنی گربه ماده و بدون ابتلا به سرطان خون) بدست‌آورد. استفاده از سلول­های اپیتلیال روده گربه ماده (FEIC) به عنوان یک مدل سلولی  به صورت بالقوه می­تواند به درک بیولوژی انگل کمک کند. همچنین استفاده از FECI، یک روش جایگزین برای درک بهتر چرخه T. gondii در مرحله ی روده ­ای تحت شرایط کنترل شده می­باشد و می­تواند فراهم­کننده زمینه مناسب برای تحقیق و بررسی جنبه­های مولکولی این بیماری به منظور دست­یابی به روش­های موثردرمانی باشد (56).
روش های جدید تشخیص: در مطالعات پژوهشی، نانو ذرات مختلفی مانند طلا، نیکل، مواد مغناطیسی و ذرات کوانتوم نیز برای تشخیص توکسوپلاسموزیس قابل استفاده هستند. به عنوان مثال، استفاده از ذرات طلا به ابعاد 15 نانومتر که با پروتئین A استافیلوکوک (SPA) کنژوگه شده­­اند، در سگ‌ها و گربه‌ها برای تشخیص IgG استفاده می­شود. زمان به دست آوردن نتایج در این روش کوتاه­تر از روشELISA  می­باشد. برای جداسازی IgM، ازایمنو سنسورهای الکتروشیمیایی و با استفاده از نانوذرات طلای مغناطیسی نیز استفاده می­شود (47).
استفاده از حیوانات آزمایشگاهی: یکی از مدل­های مناسب برای مطالعه توکسوپلاسموزیس، موشBALB/c می باشد.  برای ایجاد توکسوپلاسموزیس در موش، مقدار استانداردی از  T. gondiiبه صورت داخل صفاقی به موش تزریق می‌شود (36).  تعدادی  دیگر از حیوانات مختلف آزمایشگاهی، از جمله موش، خوکچه هندی، همستر، خرگوش، گربه­سانان و پستانداران نیز در مطالعه توکسوپلاسموزیس چشمی استفاده می­شوند. برای ایجاد توکسوپلاسموزیس چشمی در حیوانات آزمایشگاهی، از تزریق تاکی­زوئیت­ها به داخل چشم استفاده می­شود. با وجود اینکه انتقال مادرزادی T. gondii از مادر به جنین در سراسر دنیا یک مسئله‌ی مهمی محسوب می­شود اما همچنان مدل حیوانی مناسبی برای مطالعه­ی این شکل از بیماری یافت نشده­است. به نظر می‌رسد مدل­های موشی برای مطالعه شکل مادرزادی بیماری مناسب باشند اما متفاوت بودن دوره­ی بارداری موش (که سه هفته می‌باشد) با دوره­ی بارداری انسان، یک محددیت اساسی در کاربرد این مدل حیوانی به حساب می­آید. همستر به دلیل طولانی­تر بودن دوران بارداری (سه ماه)، برای انجام مطالعات بر روی توکسوپلاسموزیس مادرزادی مدل مناسب­تری می­باشد (36).

نتیجه گیری کلی و پیشنهادها
این مطالعه، با بررسی ویژگی­های بیولوژیک این انگل، روش­های مقابله سیستم ایمنی بدن انسان با آن و همچنین بررسی روش­های تشخیصی حاضر، با هدف شناخت بیشتر بیماری توکسوپلاسموزیس انجام شده­است و با توجه به یافته­های حاصل از این مطالعه و درک صحیح مکانیسم­های سیستم ایمنی در مقابل این بیماری در مطالعات آینده می­توان به روش­های تشخیصی سریع­تر و حساس­تر بر مبنای واکنش­های ای این بیماری دست­یافت تا درمان صحیح سریع­تر آغاز شده و از وارد آمدن آسیب­های غیرقابل جبران به بیماران جلوگیری به عمل آید.
تقـدیر و تشـکر
از اساتید و اعضای گروه قارچ و انگل­شناسی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به دلیل آموزش­های جامع­ و کمک­های بی­دریغشان کمال تشکر و قدردانی به عمل می­آید.
تضاد منافع
هیچ­گونه تضاد منافعی بین نویسندگان وجود ندارد و این مقاله با اطلاع و هماهنگی آنها ارسال شده است.
 
مرور کتاب: مروری |
دریافت: 1400/5/19 | پذیرش: 1409/12/18 | انتشار: 1400/12/29

فهرست منابع
1. Zhao X-Y, Ewald SE. The molecular biology and immune control of chronic Toxoplasma gondii infection. The Journal of clinical investigation. 2020;130(7):3370-80. [DOI:10.1172/JCI136226] [PMID] [PMCID]
2. Shapiro K, Bahia-Oliveira L, Dixon B, Dumètre A, de Wit LA, VanWormer E, et al. Environmental transmission of Toxoplasma gondii: Oocysts in water, soil and food. Food and Waterborne Parasitology. 2019;15: e00049. [DOI:10.1016/j.fawpar.2019.e00049] [PMID] [PMCID]
3. Dalimi A, Abdoli A. Latent toxoplasmosis and human. Iranian journal of parasitology. 2012;7(1):1.
4. Chaudhry SA, Gad N, Koren G. Toxoplasmosis and pregnancy. Canadian Family Physician. 2014;60(4):334-6.
5. Matta SK, Rinkenberger N, Dunay IR, Sibley LD. Toxoplasma gondii infection and its implications within the central nervous system. Nature Reviews Microbiology. 2021;19(7):467-80. [DOI:10.1038/s41579-021-00518-7] [PMID]
6. Levine ND. Taxonomy of Toxoplasma. The Journal of Protozoology. 1977;24(1):36-41. [DOI:10.1111/j.1550-7408.1977.tb05278.x] [PMID]
7. Montazeri M, Sharif M, Sarvi S, Mehrzadi S, Ahmadpour E, Daryani A. A systematic review of in vitro and in vivo activities of anti-Toxoplasma drugs and compounds (2006-2016). Frontiers in microbiology. 2017; 8:25. [DOI:10.3389/fmicb.2017.00025] [PMID] [PMCID]
8. Hill DE, Dubey JP. Toxoplasma gondii. Foodborne Parasites: Springer; 2018. p. 119-38. [DOI:10.1007/978-3-319-67664-7_6] [PMCID]
9. Dubey JP. The history of Toxoplasma gondii-the first 100 years. Journal of eukaryotic microbiology. 2008;55(6):467-75. [DOI:10.1111/j.1550-7408.2008.00345.x] [PMID]
10. Hartmann AG, Nishith. Multiple routes of phosphatidylethanolamine biogenesis ensure membrane integrity of Toxoplasma gondii 2016.
11. Speer C, Clark S, Dubey J. Ultrastructure of the oocysts, sporocysts, and sporozoites of Toxoplasma gondii. The Journal of parasitology. 1998;84(3):505-12. [DOI:10.2307/3284713] [PMID]
12. Attias M, Teixeira DE, Benchimol M, Vommaro RC, Crepaldi PH, De Souza W. The life-cycle of Toxoplasma gondii reviewed using animations. Parasites & Vectors. 2020;13(1):1-13. [DOI:10.1186/s13071-020-04445-z] [PMID] [PMCID]
13. Kaufman HE, Melton ML, Remington JS, Jacobs L. Strain Differences of Toxoplasma gondii. Journal of Parasitology. 1959;45(2):189-90. [DOI:10.2307/3286527] [PMID]
14. Bhopale G. Pathogenesis of toxoplasmosis. Comparative immunology, microbiology and infectious diseases. 2003;26(4):213-22. [DOI:10.1016/S0147-9571(02)00058-9]
15. Lyons R, Johnson A. Gene sequence and transcription differences in 70 kDa heat shock protein correlate with murine virulence of Toxoplasma gondii. International journal for parasitology. 1998;28(7):1041-51. [DOI:10.1016/S0020-7519(98)00074-5]
16. Dubey JP. Toxoplasmosis of animals and humans: CRC press; 2016. [DOI:10.1201/9781420092370]
17. Kavitha N, Noordin R, Chan K-L, Sasidharan S. In vitro anti-Toxoplasma gondii activity of root extract/fractions of Eurycoma longifolia Jack. BMC complementary and alternative medicine. 2012;12(1):91. [DOI:10.1186/1472-6882-12-91] [PMID] [PMCID]
18. Kavitha N, Noordin R, Kit-Lam C, Sasidharan S. Real time anti-Toxoplasma gondii activity of an active fraction of Eurycoma longifolia root studied by in situ scanning and transmission electron microscopy. Molecules. 2012;17(8):9207-19. [DOI:10.3390/molecules17089207] [PMID] [PMCID]
19. Ybañez RHD, Ybañez AP, Nishikawa Y. Review on the Current Trends of Toxoplasmosis Serodiagnosis in Humans. Frontiers in Cellular and Infection Microbiology. 2020;10. [DOI:10.3389/fcimb.2020.00204] [PMID] [PMCID]
20. Al Nasr I, Ahmed F, Pullishery F, El-Ashram S, Ramaiah VV. Toxoplasmosis and anti-Toxoplasma effects of medicinal plant extracts-A mini-review. Asian Pacific journal of tropical medicine. 2016;9(8):730-4. [DOI:10.1016/j.apjtm.2016.06.012] [PMID]
21. Weiss SKHaLM. TOXOPLASMOSIS. 2013.
22. Sharif M, Sarvi S, Pagheh AS, Asfaram S, Rahimi MT, Mehrzadi S, et al. The efficacy of herbal medicines against Toxoplasma gondii during the last 3 decades: a systematic review. Canadian journal of physiology and pharmacology. 2016;94(12):1237-48. [DOI:10.1139/cjpp-2016-0039] [PMID]
23. Yuliawati I, Nasronudin N. Pathogenesis, Diagnostic and Management of Toxoplasmosis. Indonesian Journal of Tropical and Infectious Disease. 2015;5(4):100-5. [DOI:10.20473/ijtid.v5i4.2008]
24. Jones JL, Lopez A, Wilson M. Congenital toxoplasmosis. American family physician. 2003;67(10):2131-8.
25. HALONEN SK, WEISS LM. TOXOPLASMA GONDII: BRIEF HISTORY AND OVERVIEW. Neuroparasitology and Tropical Neurology. 2013:125. [DOI:10.1016/B978-0-444-53490-3.00008-X] [PMID] [PMCID]
26. Furtado JM, Smith JR, Belfort Jr R, Gattey D, Winthrop KL. Toxoplasmosis: a global threat. Journal of global infectious diseases. 2011;3(3):281. [DOI:10.4103/0974-777X.83536] [PMID] [PMCID]
27. Delair E, Latkany P, Noble AG, Rabiah P, McLeod R, Brézin A. Clinical manifestations of ocular toxoplasmosis. Ocular immunology and inflammation. 2011;19(2):91-102. [DOI:10.3109/09273948.2011.564068] [PMID]
28. Elsheikha HM, Marra CM, Zhu X-Q. Epidemiology, pathophysiology, diagnosis, and management of cerebral toxoplasmosis. Clinical Microbiology Reviews. 2020;34(1): e00115-19. [DOI:10.1128/CMR.00115-19] [PMID] [PMCID]
29. Gazzinelli R, Denkers EY, Sher A. Host resistance to Toxoplasma gondii: model for studying the selective induction of cell-mediated immunity by intracellular parasites. Infectious agents and disease. 1993;2(3):139-49.
30. John B, Weninger W, Hunter CA. Advances in imaging the innate and adaptive immune response to Toxoplasma gondii. Future microbiology. 2010;5(9):1321-8. [DOI:10.2217/fmb.10.97] [PMID] [PMCID]
31. Buzoni‐Gatel D, Schulthess J, Menard LC, Kasper LH. Mucosal defences against orally acquired protozoan parasites, emphasis on Toxoplasma gondii infections. Cellular microbiology. 2006;8(4):535-44. [DOI:10.1111/j.1462-5822.2006.00692.x] [PMID]
32. Dunay IR, Fuchs A, Sibley LD. Inflammatory monocytes but not neutrophils are necessary to control infection with Toxoplasma gondii in mice. Infection and immunity. 2010;78(4):1564-70. [DOI:10.1128/IAI.00472-09] [PMID] [PMCID]
33. Dunay IR, Sibley LD. Monocytes mediate mucosal immunity to Toxoplasma gondii. Current opinion in immunology. 2010;22(4):461-6. [DOI:10.1016/j.coi.2010.04.008] [PMID] [PMCID]
34. Pepper M, Dzierszinski F, Wilson E, Tait E, Fang Q, Yarovinsky F, et al. Plasmacytoid dendritic cells are activated by Toxoplasma gondii to present antigen and produce cytokines. The Journal of Immunology. 2008;180(9):6229-36. [DOI:10.4049/jimmunol.180.9.6229] [PMID] [PMCID]
35. Subauste C. Animal models for Toxoplasma gondii infection. Current protocols in immunology. 2012;96(1):19.3. 1-.3. 23. [DOI:10.1002/0471142735.im1903s96] [PMID]
36. Lambert H, Dellacasa-Lindberg I, Barragan A. Migratory responses of leukocytes infected with Toxoplasma gondii. Microbes and infection. 2011;13(1):96-102. [DOI:10.1016/j.micinf.2010.10.002] [PMID]
37. Denkers EY. Toll-like receptor-initiated host defense against Toxoplasma gondii. Journal of Biomedicine and Biotechnology. 2009;2010. [DOI:10.1155/2010/737125] [PMID] [PMCID]
38. Debierre-Grockiego F, Campos MA, Azzouz N, Schmidt J, Bieker U, Resende MG, et al. Activation of TLR2 and TLR4 by glycosylphosphatidylinositols derived from Toxoplasma gondii. The journal of immunology. 2007;179(2):1129-37. [DOI:10.4049/jimmunol.179.2.1129] [PMID]
39. Khan IA, Hwang S, Moretto M. Toxoplasma gondii: CD8 T cells cry for CD4 help. Frontiers in cellular and infection microbiology. 2019; 9:136. [DOI:10.3389/fcimb.2019.00136] [PMID] [PMCID]
40. Bhadra R, Gigley JP, Khan IA. The CD8 T-cell road to immunotherapy of toxoplasmosis. Immunotherapy. 2011;3(6):789-801. [DOI:10.2217/imt.11.68] [PMID] [PMCID]
41. Hunn JP, Koenen‐Waisman S, Papic N, Schroeder N, Pawlowski N, Lange R, et al. Regulatory interactions between IRG resistance GTPases in the cellular response to Toxoplasma gondii. The EMBO journal. 2008;27(19):2495-509. [DOI:10.1038/emboj.2008.176] [PMID] [PMCID]
42. Suzuki Y. Immunopathogenesis of cerebral toxoplasmosis. The Journal of infectious diseases. 2002;186(Supplement_2): S234-S40. [DOI:10.1086/344276] [PMID]
43. Suzuki Y. Factors determining resistance and susceptibility to infection with Toxoplasma gondii. Opportunistic Infections: Toxoplasma, Sarcocystis, and Microsporidia: Springer; 2004. p. 51-66. [DOI:10.1007/978-1-4020-7846-0_4] [PMCID]
44. Ybañez RHD, Ybañez AP, Nishikawa Y. Review on the current trends of toxoplasmosis serodiagnosis in humans. Frontiers in Cellular and Infection Microbiology. 2020; 10:204. [DOI:10.3389/fcimb.2020.00204] [PMID] [PMCID]
45. Liu Q, Wang Z-D, Huang S-Y, Zhu X-Q. Diagnosis of toxoplasmosis and typing of Toxoplasma gondii. Parasites & vectors. 2015;8(1):1-14. [DOI:10.1186/s13071-015-0902-6] [PMID] [PMCID]
46. Robert-Gangneux F, Dardé M-L. Epidemiology of and diagnostic strategies for toxoplasmosis. Clinical microbiology reviews. 2012;25(2):264-96. [DOI:10.1128/CMR.05013-11] [PMID] [PMCID]
47. Ameri S, Sarveazad A, Meamar F, Attariani H. Toxoplasma gondii Could be a Problem in Diagnosis Scope? Current and Previous Diagnosis: A Narrative Review. International Electronic Journal of Medicine. 2019;8(1):12-6. [DOI:10.31661/iejm931]
48. Udonsom R, Buddhirongawatr R, Sukthana Y. Is Sabin-Feldman dye test using T. gondii tachyzoites from animal inoculation still the best method for detecting Toxoplasma gondii antibodies? Southeast Asian journal of tropical medicine and public health. 2010;41(5):1059.
49. Balsari A, Poli G, Molina V, Dovis M, Petruzzelli E, Boniolo A, et al. ELISA for toxoplasma antibody detection: a comparison with other serodiagnostic tests. Journal of clinical pathology. 1980;33(7):640-3. [DOI:10.1136/jcp.33.7.640] [PMID] [PMCID]
50. Seefeldt SL, Kirkbride CA, Dubey JP. Comparison of enzyme-linked immunosorbent assay, indirect fluorescent antibody test, and direct agglutination test for detecting Toxoplasma gondii antibodies in naturally aborted ovine fetuses. Journal of Veterinary Diagnostic Investigation. 1989;1(2):124-7. [DOI:10.1177/104063878900100206] [PMID]
51. Magi B, Migliorini L. Western blotting for the diagnosis of congenital toxoplasmosis. Microbiologica-Quarterly Journal of Microbiological Sciences. 2011;34(1):93.
52. Pereira-Chioccola VL, Vidal JE, Su C. Toxoplasma gondii infection and cerebral toxoplasmosis in HIV-infected patients. Future microbiology. 2009;4(10):1363-79. [DOI:10.2217/fmb.09.89] [PMID]
53. [53]. Lin M-H, Chen T-C, Kuo T-t, Tseng C-C, Tseng C-P. Real-time PCR for quantitative detection of Toxoplasma gondii. Journal of clinical microbiology. 2000;38(11):4121-5. [DOI:10.1128/JCM.38.11.4121-4125.2000] [PMID] [PMCID]
54. Hill D, Dubey J. Toxoplasma gondii: transmission, diagnosis and prevention. Clinical microbiology and infection. 2002;8(10):634-40. [DOI:10.1046/j.1469-0691.2002.00485.x] [PMID]
55. Chatterton JM, Evans R, Ashburn D, Joss A, Ho-Yen D. Toxoplasma gondii in vitro culture for experimentation. Journal of microbiological methods. 2002;51(3):331-5. [DOI:10.1016/S0167-7012(02)00101-X]
56. Moura MdA, Amendoeira MRR, Barbosa HS. Primary culture of intestinal epithelial cells as a potential model for Toxoplasma gondii enteric cycle studies. Memórias do Instituto Oswaldo Cruz. 2009; 104:862-4. [DOI:10.1590/S0074-02762009000600007] [PMID]

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب‌سایت متعلق به مجله بیماری های قابل انتقال بین انسان و حیوان است.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 All Rights Reserved | Journal of Zoonosis

Designed & Developed by: Yektaweb